یادآوری:چندی پیش یکی از مخاطبان از طریق رایانامه (یا همان ایمیل خودمان) سؤالاتی را از حقیر نمود، اگرچه بنده به خاطر توهینهایی که در نامه به بزرگان رفته بود، قصد پاسخگویی به آن را نداشتم اما به خاطر چندین مرتبه «هل من مبارز؟» طلبیدن طرف مقابل، مجبور به پاسخگویی به آن شدم. البته قبلا نیز به بخش عمده این سؤالات در کتاب «قمه زنی سنت یا بدعت» پاسخ داده بودم اما گویا ایشان همت خواندن آن را نداشتند. در هر صورت، ما در یادداشت های گذشته با عناوین «جدال احسن 1» «جدال احسن2» و «جدال احسن3» به پرسش و شبهه طرف مقابل پاسخ دادیم. در این یادداشت سؤال و شبهه چهارم و پاسخ ما به آن را ارائه خواهیم داشت:
شبهه:
اشکال بعدی که مطرح می کنند می گویند ما اگر در عزای امام حسین ع بمیریم نیز کم است. باید در عزای امام حسین ع کل عالم غوغا شود. در عزای امام حسین ع کل عالم خلقت اعم از ملائک و انبیاء ع و ائمه ع گریانند و دارند عزاداری می کنند حالا شما به قمه زنی گیر می دهید؟؟؟!!! قمه زنی که چیزی نیست. 100 تا بیشتر از قمه زنی نیز کم است.
پاسخ:
اولا؛ باید دانست که بنابر اعتقاد شیعه امامیه همه تعالیم شرع مقدس اسلام دارای مصالح و اهدافی است که این مصالح و اهداف در چارچوب و کیفیت خاصی، ما را به خداوند متعال نزدیک مینماید؛ و در صورت عدم توجه به این کیفیات و چهارچوبها، اعمال ما نه تنها ثمرات و فوائدش را از دست خواهد داد، بلکه ممکن است آثار مخرب و مُضر گوناگونی را ایجاد کند. همچنانکه پیامبر اکرم، صلی الله علیه وآله، در مورد نماز میفرمودند: «هرکس که نمازش او را از کار زشت و ناپسند باز ندارد، جز دوری او از خدا افزوده نشود.» علاوه بر این باید توجه داشت که گاهی ممکن است نماز شخصی بُت و حجاب او برای دیدار خداوند باشد به این معنی که شخصی نماز را به خاطر خودِ نماز میخواند اگرچه آن را با آداب و مستحبات فراوان بجای میآورد.
هم از این روست که عزاداری امام حسین، علیهالسلام، نیز از این دستور خارج نبوده و عدم توجه به اهداف و انگیزههائی که ضرورت آن را ایجاب میکند موجب خواهد شد تا عزاداری به جای اینکه حرکت آفرین و رشد دهنده باشد، غفلتزا، کُند کننده و بلکه در تقابلی آشکار با نهضت امام حسین، علیهالسلام، قرار گیرد. به همین جهت توجهِ ما به اهداف عزاداری و بازشناخت نقش آن در حرکت و جریان داشتن نهضت عاشورا میتواند زمینه دور شدن عزاداریها را از انحرافات مهیا نموده و آن را به مسیر اصلی خویش بازگرداند.(که البته بیان این اهداف، مقال و فرصتی دیگر را میطلبد)
هرچه هست نماینده تفکری این شبهه را مطرح میکند گویا اعتقاد دارد هدف و آخر خط، خود عزاداری است؛ و از همین رو برای عزاداری هر کاری که میشود باید انجام داد. و خلاصه «إنّ الدنیا و ما خلق لأجل اقامه عزاء الحسین علیهالسلام» ؛ «دنیا و هرآنچه خلق شده برای عزاداری امام حسین علیهالسلام است.» در همین راستا حتی میتوان برای عزاداری باید خود را کشت! معصیت و گناه هم اگر در عزاداری وارد شد اشکال ندارد! اصل دین هم اگر با اعمال ما نابود شد اشکال ندارد! زیرا مهم این است که ما عزاداری کنیم، اصلا دین یعنی عزاداری! مهم این است که غوغا کنیم، حالا با چه وسیلهای باشد مهم نیست، مهم این است که هدف وسیله را توجیه میکند! با این رویکرد ساز و ترانه را هم میتوان به عزاداری امام حسین علیه السلام آورد، همانگونه که آوردند!
نماینده این تفکر اصولا کاری به دیگر انسانها ندارد، دیگران می خواهند ایمان بیاورند یا نیاورند، به ما ربطی ندارد! بنابر اعتقاد این آقایان همه انسانها غیر از ایشان حرام زاده اند و از این جهت از درک حقایق قمه زنی قاصرند! اینها معتقد به جبرند و میگویند غیر از آنها کسی نمی توانسته شیعه بشود، آنها اعتقاد دارند حتی تشکیک در قمه زنی نشانه ی حرام زادگی و وهابی بودن است!(بگذاریم و بگذریم)
ثانیا: درست است که ما توصیه به عزاداری برای امام حسین علیهالسلام شدهایم و باید آن را هرچه باشکوه تر انجام دهیم؛ اما باید به نکته نیز توجه داشته باشیم که هر فعل و عملی دارای تعریف و محدودهی مشخصی است تا با افعال و امور دیگر اشتباه نگردد. که این تعریف و محدوده یا از ناحیهی شرع مقدّس معین شده و یا - در جایی که از طرف شرع و دین تعریفی وجود ندارد- عقل و عرف باید برای آن محدوده و حدّی معین کند. در مورد عزاداری نیز باید تعریف و محدودهی آن به وسیله شرع و یا عرف مشخص گردد. در غیر این صورت عزاداری ضابطهی خاصی نخواهد داشت و ممکن است بسیاری از اعمال خلاف شرع یا مخالف با فلسفه وجودی عزاداری وارد آن شوند. به صورتی که حتی میتوان خودکشی را که هم عقل و هم دین آن را حرام و گناه بزرگی میدانند یک نوع عزاداری دانست و آن را جایز و یا مستحب فرض نمود.(همانگونه طراح شبهه چنین کرده است)
اما در مورد عزاداری باید گفت مهمترین و شاید تنها مصداقی که در روایات بر آن توصیه و تأکید بسیاری رفته است بیان مصائب و گریه برای حضرت سید الشهداء، علیهالسلام، است. ولی مردم نیز برای عزاداری، شکلهای گوناگونی آفریدهاند؛ از جمله: بر سینه زدن، سینهزنی ، زنجیرزنی، قفلزنی، تیغزنی و قمهزنی. هیچ یک از این شکلهای عزاداری را روایات و یا عالمان اسلامی به مردم القا نکردند، بلکه مردم جلو افتادند و شکلی خاص به عزاداری دادند. نهایتاً اینکه فقها، برخی از صورتهای عزاداری را جایز یا حرام دانستند.
عزاداری، در همه جای دنیا و در میان همه اقوام، زانوی غم در بغل گرفتن است و سیاه پوشیدن و گریستن و بیتابی کردن و احیاناً بر سر و سینه زدن. عرف دنیا گواهی میدهد که عزاداری بدین گونه است؛ حتی عرف مسلمانان. هیچ گاه کسی در مرگ عزیزترینش، چاقو برنمیدارد و بر سر نمیزند؛ و یا قفل بر گوشت بدنش فرو نمیکند و خود را در آتش نمیاندازد.
قمه بر سر زدن، تیغ بر پشت زدن، سوراخ کردن گوشت و قفل و وزنه آویزان کردن، در آتش رفتن، و مانند اینها، هر چند موجب اضرار به نفس نباشد و وهن دین تلقی نشود، اساساً عزاداری نیست. اگر در این مسائل، به تعبیر فقها، عرفْ معیار است، هیچ گاه عرفْ اینها را نشانه عزاداری نمیداند. شاهد اینکه هیچ کس در سوگ عزیزانش چنین نمیکند.(چون ادامه این بحث به پاسخ سؤالات بعدی مرتبط میشود آن را در آنجا بیشتر توضیح خواهیم داد)
ثالثا: بعضی چیزها کمش هم زیاد است! ممکن تعداد کمی قمه زنی کنند اما همین تصاویر عده کم، دستاویزی برای دشمنان اسلام و تشیع می باشد تا عزاداری را مساوی قمه زنی و قمه زنی را مساوی عزاداری جلوه دهند و به تخریب چهره اسلام و تشیع بپردازند، برای اثبات این سخن کافی است جستجویی با واژه ashoura یا ashura در قسمت تصاویر گوکل داشته باشید تا نتیجهای کار همین عده اندک را ملاحظه کنید!(توصیه میشود همین حالا این کار را انجام دهید!)
کلمات کلیدی: