یادآوری:چندی پیش یکی از مخاطبان از طریق رایانامه (یا همان ایمیل خودمان) سؤالاتی را از حقیر نمود، اگرچه بنده به خاطر توهینهایی که در نامه به بزرگان رفته بود، قصد پاسخگویی به آن را نداشتم اما به خاطر چندین مرتبه «هل من مبارز؟» طلبیدن طرف مقابل، مجبور به پاسخگویی به آن شدم. البته قبلا نیز به بخش عمده این سؤالات در کتاب «قمه زنی سنت یا بدعت» پاسخ داده بودم اما گویا ایشان همت خواندن آن را نداشتند. علی ای حال، سؤال دوم و پاسخ ما به آن را در ادامه خواهیم دید:
سؤال دوم:
دومین اشکالی که می گیرند این است که می گویند کی گفته قمه زنی موجب وهن مذهب است؟؟؟!!!
برخی از اینها می گویند ما خودمان دهها و صدها مسلمان غیر شیعه و غیر مسلمان را می شناسیم که با دیدن قمه زنی عزادارن حسینی در روز عاشورا و دیدن این شوق و اشتیاق و خلوص عزاداران شیعه شده اند و شیفته شیعه و امام حسین ع شده اند. پس وهنی که در کار نیست هیچ؛ بلکه موجب ایجاد علاقه مندی افراد به شیعه و عزاداری و امام حسین ع می شود
پاسخ دوم:
خوب بود تنها مشخصات تعدادی از افرادی را که به قول شما با دیدن«قمه زنی» شیفته شیعه و امام حسین علیه السلام شدهاند ذکر میکردید، تا ما فکر نکنیم خواستهاید برای غلبه بر خصم دلیلی غیر قابل بررسی بیاورید، ای کاش حتی میگفتید این افراد را در کجا دیدهاید و آیا خودِ آنها به شما گفتند با دیدن قمه زنی مجذوب شیعه شدهاند! و اصلا آیا شما مطمئنید آنها خودشان «قمه زن» نبودند؟!
حال فرض می گیریم که چنین اشخاصی وجود دارند، و حرف شما صرفِ ادعا نیست!
در جواب می گوییم:
نمی دانم منطق خواندهاید یا نه، اما وقتی ما منطق میخواندیم در بحث مغالطات، مغالطهای وجود داشت با نام مغالطه «تعمیم شتابزده» که در کتاب مغالطات علی اصغر خندان آن را اینگونه تعریف کرده بود: «تعمیم شتاب زده وقتی است که شخص چند نمونه غیر متعارف را ملاک قرار دهد و از آنها حکمی کلی استنباط کند و آن حکم را به همه افراد آن موضوع تعمیم دهد. مثلا شخصی میگوید: استفاده و خرید و فروش مواد مخدر هیچ اشکالی ندارد، زیرا این مواد در بیماری ها و به ویژه برای تسکین انواع درد مفید هستند.»
حال شما نیز خواستهاید چنین مغالطهای را بکنید، چشم خود را برتمام واقعیتها بسته اید و چند نمونه ذکر میکنید که نمیدانیم چه کسانی هستند؟ کجا هستند؟ و چگونه با دیدن قمه زنی شیفته شیعه شدهاند!؟
اما برای دیدن حقیقتی که در مقابل این ادعای شماست لازم نیست به آن سوی جهان بروید و در آنجا با دیگراندیشان به گفتگو بپردازید، بلکه کافی است تصاویری از قمه زنی را انتخاب نموده و در شهر خویش به نظاره ی کسانی که مسلمانند، بلکه شیعه اند و بلکه محب و عزادار امام حسین علیه السلام هستند - و البته قمه زن نیستند- بگزارید و ببینید چه عکس العملی از خود نشان خواهند داد؛ آیا شوق و نشاط پیدا میکنند، یا حالت اشمئزاز!؟ شما فکر کرده اید همه مردم قصابند که با دیدن خون شور و نشاط پیدا کنند، خون و خون ریزی همه جا و همه زمان مورد تنفر و بی زاری انسانها بوده و وجدان سالم بشری از آن گریزان است. از طرفی گویا شما از نقش دشمنان اسلام و تشیع نیز در این میان غافل هستید، فکر کرده اید دشمنان نیز با تفسیر عرفانی و حماسی که شما از «قمه زنی» دارید، آن را به نمایش جهانیان میرسانند! چه خیال خامی! آنها این تصاویر را به عنوان گوشهای از خشونت مسلمانان به نگاهِ جهانیان رسانده و تفسیرهای زشت و دروغین خویش از اسلام را نیز قرین آن می کنند؛ اگر منکر این واقعیت هستید کافی است به عنوان نمونه نگاهی به فیلم معروف و پرجنجال فتنه داشته باشید؛ آنگونه که سازندگان اسلام ستیز این فیلم در آن با نمایش صحنه های دلخراش قمه زنی در کنار سایر اعمالی همچون سربریدنها و... چهره خشنی از شیعه و اسلام به جهان معرفی کرده اند. البته در کنار این اسلامستیزان، رسانههای وهابیت و شیعهستیز نیز از بُعدی دیگر به نمایش صحنههای قمه زنی میپردازند و با انتشار این تصاویر درصدد القای ادعای کفر و بدعتگذاری شیعه هستند!
حال کافی است لحظه ای خود را در جای آن مرد و زن و حتی کودکی قرار دهید که هیچ شناخت و تصور صحیحی از اسلام ندارد و اسلام هماکنون با این تصاویر به آنها شناسانده میشود؛ و یا کافی است خود را به جای آن مسلمان غیر شیعهای قرار بدهید که همواره از شیعه نزد او بدگویی شده و شیعه را به عنوان فرقه ای ضال و مضل میشناسد، آری متأسفانه امروز این تصاویر و فیلمها دستآویزهائی برای دور نگاه داشتن ملتهای مسلمان از حقیقت رسالت رسول الله، صلیالله علیه وآله، است؛ این تصاویر دستآویزهائی است برای قتل شیعیان عراق، پاکستان ودیگر کشورهای اسلامی؛ یک استشهادی وهابی با این تصاویر روزانه دهها شیعه میکشد، خود را فریب ندهیم، ما در مقابل اعمال خود مسئولیم و بیتفاوتی نسبت به اثرات این مراسم، قطعا عقاب اخروی خواهد داشت. و این مطلب دقیقا همان تذکری است که رهبری انقلاب نسبت به قمه زنی داشتهاند و فرمودند:«شیعهی محب و مخلصى که در روز عاشورا با قمه سر و روى خود و حتى کودکان خردسال خود را خونین مىکند، آیا راضى است که با این عمل خود در روزگارى که هزاران چشم عیبجو و هزاران زبان بدگو در پى بد معرفى کردن اسلام و تشیع است عمل او را مستمسک دشمنى خود قرار بدهد؟ آیا راضى است که با تظاهر به این عمل، خون دهها هزار جوان بسیجى صفت عاشق را که براى آبرو دادن به اسلام و تشیع و نظام جمهورى اسلامى بر زمین ریخته شده است ضایع سازد؟»( پاسخ رهبر معظم انقلاب اسلامى به نامه امام جمعه اردبیل/27 خرداد 1373.)
آری همه میدانیم که به مقتضای مقام و جایگاه اجتماعی و مذهبی رهبری، ایشان بیش همه بر توطئهها و فعالیتهای دشمن آشنا و آگاه هستند، و از همین رو حتی اگر از نظر فقهی و علمی نیز با ایشان در این موارد موافق نیستیم ولیکن از جهت رصد این توطئهها نظر ایشان بر همه ما صائب است.
آخرین نکتهای که تذکر آن را بر شما لازم می دانم آن است که از تزئین و تدلیس شیطان غافل نباشید! او هر عمل خطای ما را بگونه ای برای توجیه نموده و زیبا جلوه میدهد و از این طریق، ما را دلبسته اعمال خویش نموده و راه پذیرش حق و حقیقت را بر ما می بندد. قران کریم ما را بر این مطلب مهم توجه داده و می فرماید: «وَإِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ»( الانفال آیه : 48) آری این یک قانون کلی است که «کُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ«هر حزبى به آنچه نزد آنهاست شادمانند» (المؤمنون: 53 و الروم : 32 )و «وَ هُمْ یَحْسَبُونَ اَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً؛ و خود مىپندارند که کار خوب انجام مىدهند. » ( الکهف: 104) و ممکن است این آیات شامل حال ما هم شده باشد.
مطالب مرتبط:
کلمات کلیدی:
مقدمه: چندی پیش یکی از مخاطبان از طریق رایانامه (یا همان ایمیل خودمان) سؤالاتی را از حقیر نمود، اگرچه بنده به خاطر توهینهایی که در نامه به بزرگان رفته بود، قصد پاسخگویی به آن را نداشتم اما به خاطر چندین مرتبه «هل من مبارز؟» طلبیدن طرف مقابل، مجبور به پاسخگویی به آن شدم. البته قبلا نیز به بخش عمده این سؤالات در کتاب «قمه زنی سنت یا بدعت» پاسخ داده بودم اما گویا ایشان همت خواندن آن را نداشتند. علی ای حال، سؤال اول و پاسخ ما به آن را در ادامه خواهیم داشت:
سؤال(متن سؤال به رنگ آبی است):
«در ابتدا بگویم لطفا به تک تک موارد مطروحه در سوال جواب کامل و مشخص و جامع بدهید.
اینکه الان مقام معظم رهبری مدظله و برخی دیگر از مراجع آن را حرام می دانند؛ مهم ترین دلیل حرمت از نظر مراجع قائل به حرمت بحث وهن مذهب و تمسخر مذهب است.
حال موافقین قمه زنی این اشکال را مطرح می کنند که اولا بفرض که قمه زنی موجب وهن مذهب شود؛ خوب مگر ما قرار است کار به کفار داشته باشیم ببینیم آنها چه دیدی نسبت به ما خواهند داشت؟!
حتی حضرت امام ره و خود مقام معظم رهبری مدظله نیز بارها و بارها فرموده اند که ما قرار نیست به کفار کار داشته باشیم ما نمی خواهیم پیش کفار و مستکبرین عالم آبرو داشته باشیم. برای نمونه حضرت امام ره فرموده اند:«ما نمىخواهیم وجاهت در ایران، در ...، در خارج کشور پیدا بکنیم. ما مىخواهیم به امر خدا عمل کنیم، و خواهیم کرد.»(صحیفه امام ج9 ص283) یا تعبرات با این مضمون که فراوان در ادبیات حضرت امام ره و مقام معظم رهبری مدظله وجود دارد.
خوب موافقین می گویند اگر قرار باشد به کفار اهمیت دهیم؛ که آنها اصل عزاداری ما را نیز وهن و تمسخر می کنند. پس کلا عزاداری را تعطیل کنیم. یا آنها حدود اسلامی مانند رجم و قصاص را نیز وهن و تمسخر می کنند. پس حدود را نیز تعطیل کنیم. و این سیر هیچ حد یقفی نخواهد داشت. در واقع حد یقف را خود قرآن مشخص فرموده:«وَ لَنْ تَرْضى عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذی جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصیر»(بقر:120)
خوب طبق این آیه کفار و مستکبرین عالم تنها زمانی از ما راضی می شوند که ما از کل دین خویش دست برداشتیم.
خوب الان گیر داده اند به قمه زنی؛ این را تعطیل کردیم می آیند سینه زنی و اصل عزاداری را وهن می کنند؛ آنها را تعطیل کردیم؛ گیر می دهند به اجرای حدود، آنها را تعطیل کردیم؛ گیر می دهند به حقوق زنان؛ و این سیر اینقدر ادامه پیدا خواهد کرد که ممکن است به نماز و روزه ما هم گیر دهند و آنها را وهن کنند. خوب ما که قرار نیست کاری به آنها داشته باشیم. این اولین اشکال موافقین قمه زنی»
پاسخ:
قصد پاسخگویی به سؤالات شما را نداشتم زیرا به مجادله و مراء بیشتر شبیه بود تا بحثی برای روشن شدن حق! کما اینکه از توهین هایی که در آن وجود داشت این امر آشکار بود. علی ای حال برای اینکه ما را متهم به جواب نداشتن نکنید پاسخی را چند بخش برای شما ارسال می کنیم، که علت اینگونه ارسال پاسخ نیز ضیق وقت برای تنظیم و تایپ پاسخ در زمان کنونی می باشد.
پاسخ1:
اولا: نامه سراسر توهین شما به شخص ولایت فقیه را خواندم و بسیار متأثر شدم که با استناد به اینکه این گفتگو را شخص دیگری مطرح ساخته، هرچه توهین که به ولایت فقیه در دل داشتید بیان نمودید، آنهم با این خیال خام که نقل توهین اشکالی ندارد در حالیکه نقل توهین به منزله توهین است و اگر واقعا شما به این توهینها راضی نبودید می توانستید که سؤال را مؤدبانه تر و خالی از توهین برای ما ارسال کنید.(از این جهت فرمودهاند: الراضی بفعل قوم کالدّخل فیه معهم؛ کسی که به کار گروهی خوشنود باشد، همانند کسی میباشد که در آن کار با ایشان بوده است)[توجه: البته بخش عمده توهینها در سؤالات بعدی مطرح شده بود که ما آنها را از سؤالات حذف و سپس آنها را به همراه پاسخها منتشر خواهیم ساخت]
ثانیا: اینکه می گویید ما کاری به کفار نباید داشته باشیم به صورت مطلق حرفی نادرست است و نسبت دادن آن به بزرگان دینی همچون امام خمینی و مقام معظم رهبری کاری نادرست تر! زیرا نه دین اسلام منحصر و مختص به ماست و نه ما در دنیایی زندگی میکنیم که برخورد و تعامل با کفار نداشته باشیم به دیگر سخن ما وظیفه داریم حقیقت اسلام را به تمام انسانها ابلاغ نموده و آنها به این دین الهی دعوت نمائیم که این امر جز در پرتو تعامل و گفتگو و اقناع طرف مقابل امکان پذیر نیست زیرا که گفتهاند: «لااکراه فی الدین».
اما آنچه شما از سیره و فرمایشات این بزرگان آورده اید مصداق کامل و روشنی از «یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ» است که در این عمل شما از سخنان این بزرگان تفسیری خلاف واقع و به عبارتی «تفسیر بما لایرضی صاحبه»ارائه داده اید.
روشنتر سخن بگویم، منظور بزرگان از این سخنان، آن بوده است که تمسخر و ایراد گرفتن کفار و مخالفان نسبت به دین اسلام، از آن جهت که این دین را قبول ندارد و با آن دشمنی میورزند، پایان ناپذیر است و این امری طبیعی است زیرا کسی که اندیشه کس دیگری را قبول ندارد- یا با رعایت ادب و اخلاق یا بدون رعایت آن- به بیان مخالفت خود با آن اندیشه می پردازد، در اندیشهها و قوانین اسلامی نیز کفار و مخالفان اسلام ممکن است بدون رعایت ادب و اخلاق- و در قالب تمسخر- به بیان مخالفت خود با این اندیشه ها بپردازند و بیان این مخالفتها تا پذیرش اندیشه های آنها به قوت خود باقی است. این معنی در خطاب آیه شریفه که آوردهاید مورد تاکید واقع شده است و خداوند میفرماید: «وَ لَنْ تَرْضى عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ». در چنین صورتی عقل و شرع حکم میکند اگر ما می خواهیم مسلمان باقی بمانیم، نباید به مخالفت کفار- چه با رعایت اخلاق و چه بدون رعایت آن- توجه کنیم.
اما آنچه در این باب از ناحیه شما مورد غفلت قرار گرفته آن است که:
1. آنچه در این میان توسط کفار مورد ایراد و مخالفت و یا تمسخر قرار می گیرد باید یکی از تعالیم و قوانین ثابت و تغییر ناپذیر اسلامی باشد وگرنه انسان عاقل هیچ گاه مذهب و ایدئولوژی خویش را به خاطر امور غیر اصیل و غیر مرتبط با آن اندیشه، به حاشیه نمی راند تا دشمنان با حاشیه سازی پیرامون آن عقیده از تأثیر واقعی آن برافکارجهانیان بکاهند!
به دیگر سخن میان مسخره نمودن ذات اسلام، یعنی دستوراتی همچون واجبات و محرمات اسلام با مسخره کردن اُمور مباح تفاوت است. در واجبات و محرمات ضرورت ایجاب میکند که بر موضع خود تأکید ورزیم و با رویارویی نیرومند، با مسخره کنندگان برخورد کنیم. امّا در اُمور مباح وضع چنین نیست. هنگامی که یک عمل مباح دستاویز دشمنان میشود تا مسلمانان را استهزاء نموده و به این وسیله آنها را تضعیف نمایند وظیفه هر مسلمانی است که از اینگونه اعمال کنارهگیری نماید. این حقیقتی است که در آیات قرآن به خوبی به آن اشاره شده است. چنانچه میبینیم در آیه 104 سوره بقره خداوند مؤمنان را از بکار بردن کلمهی «راعِنا» برحذر داشته و میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاتَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْکافِرِینَ عَذابٌ أَلِیمٌ»؛ «اى کسانى که ایمان آوردهاید (هنگامى که از پیامبر تقاضاى مهلت براى درک آیات قرآن مىکنید) نگوئید «راعِنا» بلکه بگوئید «اُنْظُرنا» (چرا که همان مفهوم را دارد و دستاویزى براى دشمن نیست)(1) آنچه به شما دستور داده مىشود بشنوید، و براى کافران و استهزاء کنندگان عذاب دردناکى است»
از این آیه به خوبى استفاده مىشود که مسلمانان باید در برنامههاى خود مراقب باشند که هرگز بهانه به دست دشمن ندهند، حتى از یک جمله کوتاه که ممکن است سوژهاى براى سوء استفاده دشمنان گردد احتراز جویند، قرآن با صراحت براى جلوگیرى از سوءاستفاده مخالفان به مؤمنان توصیه مىکند که حتى از گفتن یک کلمه مشترک که ممکن است دشمن از آن معنى دیگرى قصد کند و به تضعیف روحیهی مؤمنان بپردازد پرهیز کنند، دامنه سخن و تعبیر وسیع است چه لزومى دارد انسان جملهاى را به کار برد که قابل تحریف و سخریه دشمن باشد. در مورد عزاداری نیز وضع چنین است، هنگامی که میتوان به روشهای صحیح و مناسبی که چنین آثار منفی در پی نداشته باشد عزاداری نمود چه لزومی دارد بر اعمالی تکیه کنیم که برای خودِ ما مسلمانان نیز جنبهی توجیهپذیری ندارد چه برسد به کفار، که حتماً آن را عملی خرافی و جاهلانه میپندارند. به علاوهی اینکه هیچ کدام از این اعمال، جنبهی شرعی نداشته و اعمالی هستند که بعضی عوام در طول تاریخ به وجود آورندهی آن بودهاند.
2. آنچه که در آیه شریفه و سخنان بزرگان از عدم اعتنا به مخالفت و تمسخر بیان شد ناظر به هنگامی است که این مخالفتها به خاطر دشمنی و مخالفت اعتقادی آنها با ما باشد و این معنی تفاوت فاحشی با موضوع مورد بحث ما دارد زیرا موضوع وهن بودن قمهزنی تنها به تمسخر کفار ختم نمیشود، بلکه تأثیرات سوئی که قمهزنی بر عقاید و افکار افراد، اعم از مسلمانان و غیرمسلمانان، میگذارد را نیز شامل میشود، زیرا هر انسان عاقلی میفهمد که عقلاً آسیب رساندن به بدن جایز نیست و هیچگاه شریعتی، چنین اعمالی را توصیه نمیکند، حال اگر ما این اعمال که خویش به وجود آورنده آن هستیم را به اسلام منتسب کنیم، این عمل موجب پیدایش دیدی خرافی نسبت به اسلام از سوی غیر مسلمانان و همچنین شک در تعالیم اسلامی برای بعضی مسلمانان خواهد شد. لذا شایسته است از اینگونه اعمال که جنبهی توجیهپذیری ندارند خودداری نمائیم تا بتوان با بینش صحیح نسبت به اسلام، به تبیین و توضیح صورت حقیقی آن پرداخت.
به دیگر سخن استهزاء - چه از ناحیه فرقههای دیگر اسلامی یا از ملتها و ادیان دیگر - بر چند قسم است:
1 - استهزای باطل و غیر حق: این نوع استهزا هیچ گونه تاثیری نداشته و مانعیتی ندارد، مثل این که مردم مذاهب یا ادیان دیگر اعمال عبادی ما را به استهزا بگیرند. این نوع استهزا کاشف از نقص و عیبی در مومنین یا در خود دین نیست.
2 - استهزای به جهات واقعی: برخی از استهزاها جهات واقعی دارند، و لذا موجب هتک حرمت و استهزای واقعی شریعت و دین است. و از آنجا که این دو عنوان از مصادیق و اصناف حسن و قبح عقلی است و عقل آن را درک میکند، لذا اگر در موردی تطبیق عنوان کلی بر مصداق خارجی منجر به استهزای واقعی شد باید آن را تحریم نموده و از انجام خودداری کنیم.
آری، ما از ریشخند دشمن نمىترسیم، از بد نمایاندن اسلام به ملت ها در هراسیم. ما از آن مىترسیم که پافشارى ما بر برخى از اعمال بى ریشه و ابداعى، بهانه اى به دست دشمنان بدهد و آنها با استفاده از آن، ملتهایى را که تشنه اسلام هستند از آن بیزار کنند. (باید توجه داشت حتی در صورتی که حکم مورد نظر ما یکی از احکام تغییر ناپذیر دینی نیز بود ما می بایست بر طبق قانون تقیه در چنین صورتی از انجام علنی آن عمل در انظار دیگران خودداری مینمودیم چه برسد به این صورت های عزاداری که هیچ یک از این شکلها را روایات و یا عالمان اسلامی به مردم القا نکردند، بلکه مردم جلو افتادند و شکلی خاص به عزاداری دادند.)
در نهایت باید بدانیم که ما ملتزیم که از اسلامی دفاع کنیم که بر قلب پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمد، صلی الله علیه وآله، نازل گردیده و به مردم ابلاغ کرده است. معیار سلامت و قداست هر عملی همین است. امّا چیزهایی که مجسم کننده حقیقت خالص اسلام نیستند، به این علّت که از امور زائد و تحریف شده هستند، یا به این علّت که از روشهایی هستند که بر حسب اختلاف اوضاع و احوال زمانی و اجتماعی، ارزش و اعتبار آنها مختلف میشود، هیچ التزامی نداریم که در زندگی خود با آنها هماهنگ شویم چه رسد به اینکه بخواهیم از آنها دفاع کنیم. زیرا اینها نه از اصول اسلامند و نه از فروع آن، بلکه باید براساس معیارهای صحیح اسلامی مورد نقد و بررسی قرار گیرند تا معلوم شود که به مصلحت هستند یا نیستند. مقدّسات دینی، همان حقایق اصیلی است که در برابر نقد، استوار میماند و از هیچ چیز، جز حجّت و دلیل، تبعیت نمیکند. از این راه است که میتوان اسلام را از تحریف و آلودگی، و معیارها را از انحراف، و حال و آینده را از اسارت اموری که به آنها انس گرفتهایم، حفظ نمود. اگر بخواهیم دین، تبدیل به تقالید و عادات بیارزش نشود و ارزش فکری و عقلی خود را حفظ کند، راه همین است.
جواب پرسش های بعدی در آینده نزدیک برای شما ارسال خواهد شد.
پی نوشت:
1.زیرا راعنا همان طور که در روایات آمده است. هم به معناى «مهلت بده» و یا «ما را مراعات کن» به کار برده مىشود و هم به معناى «ما را احمق کن!» از این رو این کلمه به چیزى شبیه به لطیفه تبدیل شده بود و مدام مسلمانان را مسخره مىکردند.
مطالب مرتبط:
کلمات کلیدی:
غریب کیست؟!
دیشب شام غریبان امام حسین علیه السلام بود، مردم در حسینه های و مجالس عزاداری امام حسین علیه السلام گردهم جمع گشته و بر غربت امام حسین علیه السلام اشک میریختند؛ اما آیا واقعا حسین علیه السلام غریب بوده و هست!؟ راست اینکه غریب، ما هستیم نه امام حسین علیه السلام! امام حسین علیه السلام در اوج شکوهش به دیدار پرودگار شتافت و از غربت در میانِ ما بودن رهایی یافت. آری این ما هستیم که از حسین علیه السلام و پرودگارش فاصله ها داریم و در غربت ظلمانی خویش میخرامانیم. اگر در روز عاشورا حتی یک یار هم با امام حسین علیه السلام نبود او برخود غمی نداشت زیرا یار بی همتا و باقی داشت که او به به وجودش باقی و بیهمتا شد. پس این دید زمینی و مادی ماست که تنهایی و غربت را به عدم وجود ناصری همچون خودمان تصور میکنیم وگرنه از دید اولیای الهی و اهلبیت علیهم السلام اگر تمام اهل زمین نیز بر علیه آنان باشند، تا زمانی که خداوند با آنهاست، هیچ غربتی برای آنها وجود ندارد. آنگونه که امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در مناجات خویش با خدا چنین زمزمه می کند :
اللَّهُمَّ إِنَّکَ آنَسُ الْآنِسِینَ لِأَوْلِیَائِکَ وَ أَحْضَرُهُمْ بِالْکِفَایَةِ لِلْمُتَوَکِّلِینَ عَلَیْکَ تُشَاهِدُهُمْ فِی سَرَائِرِهِمْ وَ تَطَّلِعُ عَلَیْهِمْ فِی ضَمَائِرِهِمْ وَ تَعْلَمُ مَبْلَغَ بَصَائِرِهِمْ فَأَسْرَارُهُمْ لَکَ مَکْشُوفَةٌ وَ قُلُوبُهُمْ إِلَیْکَ مَلْهُوفَةٌ إِنْ أَوْحَشَتْهُمُ الْغُرْبَةُ آنَسَهُمْ ذِکْرُکَ وَ إِنْ صُبَّتْ عَلَیْهِمُ الْمَصَائِبُ لَجَئُوا إِلَى الِاسْتِجَارَةِ بِکَ عِلْماً بِأَنَّ أَزِمَّةَ الْأُمُورِ بِیَدِکَ وَ مَصَادِرَهَا عَنْ قَضَائِک؛ یعنی: خدایا! تو با دوستانت از همه انس گیرندهترى، و بر طرف کننده نیازهاى توکّل کنندگانى، بر اسرار پنهانشان آگاه، و به آنچه در دل دارند آشنایى، و از دیدگاههاى آنان با خبر، و رازشان نزد تو آشکار، و دلهایشان در حسرت دیدار تو داغدار است، اگر تنهایى و غربت به وحشتشان اندازد یاد تو آرامشان مىکند، اگر مصیبتها بر آنان فرود آید، به تو پناه مىبرند، و روى به درگاه تو دارند، زیرا مىدانند که سر رشته کارها به دست توست، و همه کارها از خواست تو نشأت مىگیرد.( خطبه 227 ترجمه محمد دشتی)
همچنین امام سجاد(ع) می فرمایند: اگر هم هیچ موجودی بر روی زمین زنده نماند و من تنها باشم، مادام که قرآن با من است، وحشتی نخواهم داشت. (تفسیر العیاشی، ج1، ص23، ح23)
پس حقیقت آن است که در شام عاشورا ما با عزاداریمان میخواستیم خویش را از غربتِ تنهایی و دوری از امام حسین، علیه السلام، نجات بخشیم؛ باید کمی بیشتر بیاندیشیم آیا توانستیم بعد از یک دهه عزاداری خود را به آرمانها و شعارهای آن حضرت نزدیک کنیم! اگر چنین بوده عزاداری ما فایده داشته است وگرنه امام حسین علیه السلام هیچ گاه به این عزاداری ها احتیاجی نداشته و ندارد زیرا انجام این امور یا به خاطر دنیای ایشان است، که آن حضرت در دنیا نیستند، و یا به خاطر آخرت آن حضرت است که ایشان در آخرت، به این کارها نیازی ندارند.
پس حقیقت آن است که عزاداری راهی است که ما به وسیله آن با اهداف و آرمانهای امام حسین علیه السلام تجدید پیمان نموده و به جرگه ی یاران آن حضرت متصل میشویم و به دیگر سخن، جزئی از آنها میگردیم. در این صورت باید همانگونه که امام حسین، علیهالسلام، و اصحابش برای رسالت خویش قیام کردند و خود را برای رسالت و شعارهای عمومی میخواستند و نه شعارها و مسائل شخصی، عزاداری ما هم به همانگونه نشانی از آن شعارها و رسالتها داشته باشد. اگر مصیبت شخصی باشد، باید عزاداری هم شخصی باشد. امّا اگر مصیبت، مربوط به رسالت باشد، باید عزاداری هم مربوط به همان باشد.
اما آیا واقعا عزاداری های ما اینگونه بود؟!
کلمات کلیدی:
بهانهای برای کشتار شیعیان
متأسفانه امروز تصاویر و فیلمهای قمه زنی و اعمالی مشابه آن، دستآویزهائی برای دور نگاه داشتن ملتهای مسلمان از حقیقت رسالت رسول الله، صلیالله علیه وآله، است؛ این تصاویر دستآویزهائی است برای قتل شیعیان عراق، پاکستان ودیگر کشورهای اسلامی؛ یک استشهادی وهابی با این تصاویر روزانه دهها شیعه میکشد، خود را فریب ندهیم، ما در مقابل اعمال خود مسئولیم و بیتفاوتی نسبت به اثرات این مراسم، قطعا عقاب اخروی خواهد داشت.
با تأمل و بدون تعصب، این سه روایت را بخوانید:
1.حضرت امام باقر، علیهالسلام، مىفرمایند: بنده خدا روز قیامت محشور شود و (با اینکه در دنیا) دستش به خونى آلوده نشده (و خونى نریخته) به اندازه یک حجامت یا بیشتر خون به او بدهند و بگویند: این سهم تو است از خون فلانکس؟ عرض میکند: پروردگارا تو خود میدانی که همانا جان مرا گرفتى (و در آن حال) من خون کسى را نریخته بودم (و هیچ خونى به گردنم نبود؟) خداوند فرماید: آرى تو از فلانى روایتى چنین و چنان شنیدى و به ضرر او بازگو کردى، پس زبان به زبان به فلان جبار(و ستمکار) رسید و بدان روایت او را کشت، و این بهرهی تو از خون اوست.(شیخ کلینی، اصول کافى؛ ترجمه سید جواد مصطفوى، ج4، ص77.)
3. امام صادق علیهالسلام را با گوشِ جان بشنویم که فرمودند: «یَا مَعْشَرَ الشِّیعَةِ إِنَّکُمْ قَدْ نُسِبْتُمْ إِلَیْنَا کُونُوا لَنَا زَیْناً وَ لَا تَکُونُوا عَلَیْنَا شَیْناً؛ ای گروه شیعه! شما به ما منسوب هستید، برای ما زینت باشید، مایه ننگ و عار ما نباشید.» (مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ص 67)
کلمات کلیدی:
آیا راضی می شوید که...؟!
دیده بان انقلاب:
شیعهی محب و مخلصى که در روز عاشورا با قمه سر و روى خود و حتى کودکان خردسال خود را خونین مىکند، آیا راضى است که با این عمل خود در روزگارى که هزاران چشم عیبجو و هزاران زبان بدگو در پى بد معرفى کردن اسلام و تشیع است عمل او را مستمسک دشمنى خود قرار بدهد؟
آیا راضى است که با تظاهر به این عمل، خون دهها هزار جوان بسیجى صفت عاشق را که براى آبرو دادن به اسلام و تشیع و نظام جمهورى اسلامى بر زمین ریخته شده است ضایع سازد؟
( پاسخ رهبر معظم انقلاب اسلامى به نامه امام جمعه اردبیل/27 خرداد 1373.)
کلمات کلیدی:
عاشورا یعنی.....
عاشورا یعنی همسفر شدن با حسین علیه السلام تا شهادت
عاشورا یعنی باید در راه عقیده از همه چیز گذشت!
عاشورا یعنی باید ترس از رفتن و میل به ماندن را از دل زدود!
عاشورا یعنی دوستی انسانها و تلاش برای نجات آنها
عاشورا یعنی اسلام، تنها دعوت و موعظه نیست!
عاشورا یعنی فهم درست اسلام و قرائت صحیح آن
عاشورا یعنی احترام به اصول و پاسداری از آنها
عاشورا یعنی صبر در مقابل فشارهای مصلحت طلبی و مصلحت جویی
عاشورا یعنی کریمانه زیستن و بزرگوارانه مردن
عاشورا یعنی کمالِ انسانی را بر خودخواهیِ حیوانی مقدّم داشتن
عاشورا یعنی فریادهای شورگستر پیامبران در گوشهای سنگین
عاسورا یعنی برانگیختن به نیکیها و بازداشتن از بدیها
عاشورا یعنی پایبندی به عهد و پیمانها
عاشورا یعنی بصیرت و بیدار دلی عباس- علیهالسلام
عاشورا یعنی نفی خودکامگی و خودکامگی پذیری
عاشورا یعنی شهادت را شرافت دانستن
عاشورا یعنی مرگ با عزت را بر سازش با ذلت برگزیدن
عاشورا یعنی پیروزی در پایبندی به اخلاق و اصول و ارزشهاست
عاشورا یعنی جنگ برای نماز
عاشورا یعنی خدا را از همه چیز بیشتر دوست داشتن
عاشورا یعنی ایمان و تقوا و عبادت
عاشورا یعنی ایست! در برابر سیل بنیان کن جاهلیت در عصر تمدن...
عاشورا یعنی ایست! در برابر این سقوط ها و انحطاطها، این الحادها و ضلالت ها...
عاشورا یعنی ایست! در برابر این بشریت فرو رفته در تباهی، و این روزگار سراسر سیاهی....
عاشورا یعنی ایست! در برابر این مادیت منحط اخلاقی و این غفلت عمیق عاطفی....
عاشورا یعنی ایست! در برابر این انسانهای سرگردان و بشریت حیران...
عاشورا یعنی ایست! در برابر زندگی های بی محتوا و حماسه های فراموش گشته....
عاشورا یعنی ایست! در برابر پذیرش ذلت و بردگی و وداع با عزت و آزادگی....
کلمات کلیدی:
سخنان علامه مرحوم سلطان الواعظین شیرازی در کتاب« شبهای پیشاور» پیرامون قمهزنی
متأسفانه بعضی طرفداران قمه زنی تا هنگامی به مدح علما میپردازند که ایشان طبق نظر آنها سخن بگویند؛ اما هنگامی که عالمی مخالف آنها سخن بگوید -اگر به او تهمت وهابی گری و... نزنند- لااقل سخنانش را به هیچ هم حساب نمیکنند. به طور مثال همین سخنان عالم بزرگوار مرحوم سلطان الواعظین شیرازی، که هرچند این طیف در جاهای دیگر بسیار از او دم می زنند اما با این حال، بعضی سخنان این عالم حق گو برای ایشان ارزشی ندارد. مرحوم سلطان الواعظین شیرازی در کتاب« شبهای پیشاور» پیرامون قمهزنی میفرماید:
بر طبق نظر عقلا و همچنین از لحاظ منطقی، در مورد عقاید هر قوم و ملتی باید از روی اسناد و کتب علمای آنها بحث نمود. اگر شما یک کتاب از کتب علما و فقها و مراجع تقلید شیعیان نشان دادید که به سیخ زدن و قفل و قمه و قداره زدن و حجله ی قاسم ساختن و . . . دستور داده باشند و ازائمه هدی و پیشوایان دین و مذهب در این موضوعات، خبری نقل نموده من تسلیم میشوم.
و حال آنکه در دستورات شرعی و رساله های مراجع تقلید برای حفظ تن و بدن موازینی معین گردیده [است]. کتب فقهی و رساله های علما و فقهای شیعه ی در دسترس عموم میباشد (از قبیل شرح لمعه و شرایع و رسالههای علمیه مانند جامع عباسی و مجمعالرسائل و عروة الوثقی مرحوم آیت الله یزدی و وسیلةالنجات مرحوم آیت الله اصفهانی و ترجمههای آنها قدس الله اسرارهم)را مطالعه کنید و ببینید در مذهب شیعه برای حفظ تن و بدن چه احکامی مقرر آمده و صریحا میرسانند که واجبتر از هر واجبی، حفظ تن و بدن آدمی است و هر عملی که موجب ضرر تن و بدن گردد، حرام میشود.
حتی در اعمال واجبه مانند وضو وغسل و روزه و حج و غیرآنها که ابواب مفصلی در فقه جعفری دارد گاهی ساقط میگردد.مثلا در وضو و اغسال واجبه و مستحبه که مقدمه طهارت است اگر مسلمان بداند در عمل کردن آنها ضرر به عضوی از اعضاء بدن میرساند و لو احتمال درد استخوان و غیره بدهد که باعث خوف شود با شرایط وارده ساقط میگردد.یکی از موارد جواز تیمم، خوف ضرر استعمال آب است، به سبب مرض یا درد چشم یا ورم اعضاء یا جراحت و امثال آنها که بترسد از استعمال آب، یا متألم شود.
فقه جعفری اجازه نمیدهد عمدا بدون جهت شرعی، حتی سوزنی به تن و بدن فرو کنند یا ناخن را عمدا طوری بگیرند که خون ظاهر شود. حتی اجازه نمیدهد در مصائب وارده مو بکنند یا صورت بخراشند ویا خود را طوری بزنند که بدن را کبود نمایند و اگر هر یک از این اعمال را بنماید، گناه کرده و باید استغفار نموده و کفاره بدهند... حال بیایند و عکس بیاندازند که مرد عامی (خرافی و بر خلاف دستور شرع و مذهب حقه جعفری) تمام بدنش را سیخ و میخ و قمه و قداره و کارد و قفل زده و یا مردانی لباس زنان پوشیده در حجله وغیره شبیه درآورده و بگوید که اینها دستور مذهب شیعه است. اعمال مردمان عامی، خرافی و جاهل را به حساب مذهب جعفری آوردن و از دلائل بطلان مذهب قرار دادن، که مردمان بی خبر گمان کنند واقعا امامان شیعه امر به چنین اعمال زشتی نموده اند، جنایت بزرگ است.بسیاری از اعمال زشت و خرافی در مردمان عامی بر طبق قوانین قومی جاری است که مبنای اساسی ندارد، نمیتوان آن اعمال را دلیل بر خرابی و فساد اصل مذهب قرار داد.
کتاب شبهای پیشاور، ص58-59
کلمات کلیدی:
افسانه سر به محمل کوبیدن حضرت زینب سلام الله علیها
بارها شنیدهایم که قمهزنان به این روایت دروغ تمسک میکنند و بیخبر از همهجا میگویند: اگر قمهزنی و سر شکافتن در عاشورا و عزای حسین، علیهالسلام، جایز نیست پس چرا زینب، سلاماللهعلیها، سرش را به چوب محمل کوفت و سر و صورتش را آغشته به خون کرد! مگر امامسجاد، علیهالسلام، همراه زینب نبود و این اقدام عمه را ندید. آیا سکوت امام معصوم در اینجا نمیتواند در تأیید و تقریر این عمل باشد!؟
امّا اصل ماجرا به این صورت میباشد که فردی به نام «مسلم جَصّاص» (گچکار) نقل میکند:
من از طرف ابن زیاد اجیر شده بودم که دارالامارهی کوفه (و یا به قولی دروازهی شهر) را تعمیر و گچکاری کنم. مشغول کار بودم که هیاهویی در شهر بلند شد. دست از کار شستم و به سوی هیاهو و ازدحام مردم رفتم. دیدم سرها را بر سر نیزهها کردهاند و همراه با اسرا که در چهل کجاوه بودند، وارد شهر میکنند. زینب دختر علی، علیهماالسلام، خطبه میخواند و مردم کوفه را به باد ملامت گرفته بود که ناگهان سر حسین، علیهالسلام، را بالای نیزه کرده، جلوی کجاوه زینب آوردند. زینب چون چشمش به سر بریده برادر افتاد و دید که باد موی محاسن برادرش را گاه به سمت راست و گاه به سمت چپ میبرد، از شدت تأثر و ناراحتی سرش را به چوب محمل کوبید؛ چنانچه خون از زیر مقنعهاش جاری شد و با چشم گریان رو به برادر کرد و این اشعار را خواند:
یا هلالاً! لمـّا اسـتتمّ کمالا غالـه خسـفة فابدی غروبا
ما توهّمت یا شقیق فـؤادی کـان هـذا مـقـدّراً مکتوباً
یا اخی فاطم الصغیرة کلّمها فقد کاد قلـبهـا أن یـذوبـا
یا اخی قلبک الشفیق علینا ما لَه قد قسی و صار صلیبا... (1)
محدث متقی، صاحب مفاتیح الجنان؛ مرحوم شیخ عباس قمی (ره) در مورد این خبر مینویسد:
مؤلف میگوید که ذکر محامل و هودج در غیر خبر «مسلم جصّاص» نیست و این خبر را اگرچه علامه مجلسی نقل فرموده، لکن مأخذ نقل آن منتخب طُرَیحی و کتاب نورالعین است که حال هر دو کتاب برای اهل فن حدیث مخفی نیست، و نسبت شکستن سر به جناب زینب، سلامالله علیها، و اشعار معروفه نیز بعید است از آن مخدّره که عقیلهی هاشمیین و عالمهی غیر معلّمه و رضیعهی نبوت و صاحب مقام رضا و تسلیم است. (2)
محدث قمی (ره) سپس با استناد به کتابهای معتبر مینویسد که اصلاً محامل یا هودجی در کار نبود تا حضرت زینب، علیهاالسلام، سرش را به آن بکوبد.
عالم بزرگوار آیت الله حاج میرزا محمد ارباب (متوفی 1328ه ق) نیز در اینباره مینویسد:
...[از]کتب مقاتل نماید که حمل اهلبیت بر جهاز شتران بوده، و ذکر محامل از خصایص خبر مسلم جصّاص است در کتاب «نورالعین» که کتابی است بیاعتبار و مجهولالمؤلّف و شیخ طُریحی از آنجا حکایت کرده. و شکستن پیشانی حضرت زینب نیز از مشتملات این خبر مجهول است، و اشعار مذکورهی معروفه در این خبر نیز از مقام فصاحت و بلاغت عقیلةالهاشمیین بسیار دور است؛ چنانچه بر اهل بصیرت و خبرهی فن مخفی نیست.(3)
به دلایلی که گفته میشود این خبر ساختگی است:
1. سند ندارد و به عبارت دیگر سلسله راویان آن در جایی ذکر نشده است.
2. منابع اوّلیه و کتابهای معتبر هیچگاه آن را گزارش نکردهاند.
3. تنها در کتاب نورالعین، نوشته شده و نویسنده و یا به عبارت صحیحتر جاعل آن کتاب تا به حال معلوم نشده است؛ تنها به ابراهیم بن محمد نیشابوری اسفراینی نسبت داده میشود که شخصی اشعری مذهب و شافعی مسلک بود و حتی این انتساب هم مورد قبول کارشناسان کتاب نیست(4) و شیخ طُرَیْحی نیز که آن را در مُنتخب(5) آورده، از نورالعین گرفته است.
4. شعر معروفی که در متن این گزارش آمده است، حاوی مصرعی است که میگوید: «یا اخی فاطم الصغیرة کلمها»؛ «ای برادر با من حرف نمیزنی، نزن؛ لااقل با دختر صغیره خود فاطمه سخن بگو!» چگونه این سخن میتواند صحیح باشد، در حالی که بنا به تصریح همهی تاریخ نویسان و پژوهشگران اسلامی، فاطمه بنت الحسین، علیهماالسلام، که فاطمهی کبری هم خوانده میشود، آن روز، زن بزرگ و شوهرداری بود که با شوهرش حسن مثنی همراه پدرش از مدینه خارج شده بودند و شوهرش حسن بن حسن، علیهماالسلام، معروف به حسن مثنی در روز عاشورا پس از آنکه زخمهای فراوان برداشته بود، از مرگ نجات یافت؛ و دختر دیگری برای امام حسین، علیهالسلام، که فاطمه نام داشته باشد و در کاروان اسرای کربلا باشد نام برده نشده است و آنکه در میان روضهخوانان به نام فاطمه صغری معروف است، به قول خود روضهخوانان به علّت بیماری در مدینه مانده بود و در حماسهی عاشورا شرکت نداشت.
5. در بیت بعدی نیز، جعل کنندهی خبر، امام حسین، علیهالسلام، را به سنگدلی و قساوت قلب متهم کرده است که با تمسک به صنایع ادبی، مانند تجاهل عارف، هم نمیشود درستش کرد!
6. با توجه به شخصیت رضا و تسلیم و خویشتنداری حضرت زینب با قاطعیت باید گفت آن زینب کبرائی که متون اسلامی او را توصیف میکند، از زمین تا آسمان با این زینب که این خبر ساختگی میگوید، فاصله دارد آیا میتوان گفت این زینب همان زینبی است که وقتی جنازه برادرش را در گودال دید، دستانش را به سوی آسمان گرفت و گفت: الهِی تَقَبّل مِنّا هَذا القُربَان؛ «خدایا این قربانی را از ما بپذیر.»
مسلم جصّاص، مزدور ابن زیاد، میگوید: زینب سرش را با چوب محمل شکافت و خون سرش را جاری ساخت تا شماتت دشمنان را باعث شود! امّا پیام آورِ معصوم عاشورا حضرت زین العابدین، علیهالسلام، میفرماید: ما رَأیْتَ عَمَّتی تصلی اللیلَ عَن جُلوس الاّ لیلةَ الحادی عَشَر؛ «هرگز ندیدم عمهام که نماز شب را نشسته بخواند، مگر در شب یازدهم.»
زن مگـو، مردآفــرین روزگـــار زن مگو، بنت الجلال، اخت الوقار
زن مگو، خاک درش نقـش جبـین زن مگـو، دســـت خدا در آستیـن
علاوه بر آنچه گفته شد باید متوجه بود که اگر این روایت درست هم باشد، که البته نیست، زمین تا آسمان با کار قمهزنان فرق دارد. زیرا نه موقعیت قمهزنان، موقعیت زینب، علیهاالسلام، است و نه کار آنها مانند کار ایشان است.(6)
پی نوشتها:
1. عباسقلیخان سپهر، ناسخ التواریخ، ج6، ص54 و 55.
2. شیخ عباس قمی، منتهیالآمال، ج1، ص75.
3. میرزا محمد ارباب، الاربعین الحسینیه، چاپ اسوه، ص232.
4. نام کامل این کتاب «نورالعین فی مشهد الحسین» است برای نخستین بار دویست سال پیش یعنی در سال 1298ق در مصر چاپ شده و پس از آن نیز ده بار در بمبئی و مصر و بغداد چاپ و افست شده است. همه نویسندگانی که در عاشورا پژوهی با تأمل و تحقیق قلم زدهاند به ساختگی و غیرمستند بودن این کتاب، تصریح کردهاند. چنانچه شهید قاضی طباطبایی آن را «از کتب بسیار ضعیف و غیر قابل اعتماد» و «مجعوله و ضعیفه و مجهول المؤلف» وصف کرده و نوشته «مقتل اسفراینی پر از جعلیات و نقلیات قصه سرایان است». کتابشناس بزرگ معاصر، علامه سید عبدالعزیز طباطبائی یزدی نیز انتساب کتاب را اسفراینی رد کرده و مینویسد: «من احتمال بیشتر میدهم که این کتاب ساختگی، و منسوب به اسفراینی است؛ چرا که اسلوب آن به آثار قلمیِ قرن چهارم نمیسازد». (محمد اسفندیاری، کتابشناسی تاریخی امام حسین(ع)، ص64 و محمد صحتی سردرودی، عاشورا پژوهی با رویکردی به تحریف شناسی تاریخ امام حسین، ص64)
5. این کتاب که به فخرالدین طُریحی نجفی(979- 1085ق) نسبت داده میشود، برای مقتل خوانان و مرثیه سرایان نوشته شده است تا دستشان در گریاندن مردم هرچه بیشتر باز باشد. از آنجا که این کتاب کشکول گونه، به صورت غیر مستند و بدون تحقیق تألیف شده بسیاری از کتاب شناسان و حدیثپژوهان از آن انتقاد کردهاند. برای نمونه میرزا محمد ارباب درباره آن مینویسد: «در کتاب منتخب، مسامحات بسیاری نموده که بر اهل بصیرت و اطلاع پوشیده نیست». و در جایی دیگر مینویسد:«روایت مختص به آن کتاب(منتخب) اعتباری ندارد»(همان کتاب، ص 71)
6. محمد صحتی سردرودی، تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین، ص209.
کلمات کلیدی:
فقط کمی انصاف می خواهد
هر سال که محرم طلوع میکند، امام حسین، علیهالسلام، با آن افکار والا و فریادهای شورانگیزش ظهور میکند و ندا در میدهد: «الا تَروَنَ اَنَّ الحَقَّ لا یُعمَلُ بِهِ وَ اَنَّ الباطِلَ لا یُتَناهی عَنهُ؟» آگاه باشید، ای مردم نمیبینید که به حق عمل نمیشود و از باطل جلوگیری نمیگردد.
آری بی شک عزاداری امام حسین، علیهالسلام، تداوم راه و اهداف نهضت عاشورا است. شاهد آنکه عزاداران بر بلندای محافلشان این شعار را نوشتهاند: «الْمَوْتُ خَیْرٌ مِنْ رُکُوبِ الْعَار؛ مرگ از زندگی ذلت بار بهتر است.»
عاشورا و عزاداری امام حسین علیهالسلام تجلی احساس جهاد و شهادت و فداکاری در راه حق و امر به معروف و نهی از منکر است، و عزاداران این احساس را در خود زنده نگه داشته و جهانیان را نیز به این شعارها دعوت میکنند.
از همین رو عزاداریهایِ ما نیز باید به گونهای انجام شود که تجلی دهندهی این بخش مهم از اندیشه تشیع باشد و همهی مردم جهان، چه مسلمان و چه غیرمسلمان، در برخورد با عزاداری به محتوای بلند حادثه عاشورا و خواستههای عمیق امام حسین، علیهالسلام، پی ببرند.
حال سؤال اینجاست که اعمالی همچون قمه زنی، تیغ زنی تا چه اندازه قادرند به نشرِ اندیشههای تشیع و امام حسین، علیهالسلام، کمک کنند؟ آیا جز آن نیست که چهرهای زشت و وحشیانه و خرافی از اسلام و تشیع ارائه کرده و میکنند! اینجاست که معارف ناب و زلال اسلامی را به قربانگاه جهل و خرافه میبریم و به جای آنکه در صدد تحقق شعاری باشیم که بتواند حقیقت دلنشین اسلام را برای بشریت جلوهگر سازد به اموری میپردازیم که نه تنها نخواهد توانست شعاری از آن تعالیم الهی باشد بلکه موجب تنفر و بیزاری جهانیان از دین اسلام و به ویژه تشیع میگردد. به فرمایش دیدهبان انقلاب:
«اینجانب مىبینم که چگونه اخلاص و محبت مردم به سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین، علیهالسلام، مورد جفا و قضاوتهاى جهانى واقع مىشود؛ چگونه درک روشن بینانهی آنان در اعتقاد به مقام والاى اهلبیت، علیهمالسلام، به خاطر بعضى اعمال جاهلانه حمل بر امورى مىشود که از ساحت شیعه و ائمهی بزرگوارشان بسى دور است؛ مىبینم که چگونه عزادارى بر جگر گوشهگان زهراى اطهر، علیهمالسلام، مورد تبلیغ سوء دشمنان متعصب و تبلیغاتچىهاى شیطان استعمار قرار مىگیرد؛ مىبینم که بعض اعمالى که هیچ ریشه دینى هم ندارد بهانه به دست دشمن مغرض مىدهد که بدان وسیله، هم اسلام و تشیع را ـ العیاذ بالله ـ به عنوان آیین خرافه معرفى کنند و هم بغض و عداوت خود را نسبت به نظام مقدّس جمهورى اسلامى در تبلیغات خود آشکار سازند. شیعهی محب و مخلصى که در روز عاشورا با قمه سر و روى خود و حتى کودکان خردسال خود را خونین مىکند، آیا راضى است که با این عمل خود در روزگارى که هزاران چشم عیبجو و هزاران زبان بدگو در پى بد معرفى کردن اسلام و تشیع است عمل او را مستمسک دشمنى خود قرار بدهد؟ آیا راضى است که با تظاهر به این عمل، خون دهها هزار جوان بسیجى صفت عاشق را که براى آبرو دادن به اسلام و تشیع و نظام جمهورى اسلامى بر زمین ریخته شده است ضایع سازد؟»
واقعیت آن است که هماکنون این اعمال برای بسیاری از شیعیانِ متدینی که سالها به نام امام حسین علیه السلام عشق ورزیده و در مجالس عزاداری بزرگ شدهاند نیز توجیهی ندارد چه برسد به دیگران. شاهد آنکه بسیاری از شیعیان در نظر و عمل، نه به خاطر مخالفت با عزاداری بلکه به خاطر ناخوشایند بودن صحنههای قمه زنی و تیغ زنی از این اعمال تنفر دارند. در اینجا دیگر بحث از استهزاء و مسخره نمودن دین نیست بلکه سخن از تأثیرات سوئی است که قمه زنی بر عقاید و افکار دیگران، اعم از مسلمانان و غیر مسلمانان، میگذارد و موجب اشمئزاز و تنفر آنها از عزاداری و تشیع می گردد. اگرچه حتی بنابر استهزاء و مسخره نمودن دین نیز ما باید طبق نص قرآن که میفرماید «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاتَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا»؛ (اى کسانى که ایمان آوردهاید (هنگامى که از پیامبر تقاضاى مهلت براى درک آیات قرآن مىکنید) نگوئید «راعِنا» بلکه بگوئید «اُنْظُرنا»» )از انجام قمهزنی اجتناب نمائیم. از این آیه به خوبى استفاده مىشود که مسلمانان باید در برنامههاى خود مراقب باشند که هرگز بهانه به دست دشمن ندهند، حتى از یک جملهی کوتاه که ممکن است سوژهاى براى سوء استفاده دشمنان گردد احتراز جویند، قرآن با صراحت براى جلوگیرى از سوءاستفاده مخالفان به مؤمنان توصیه مىکند که حتى از گفتن یک کلمهی مشترک که ممکن است دشمن از آن معنى دیگرى قصد کند و به تضعیف روحیهی مؤمنان بپردازد پرهیز کنند، دامنهی سخن و تعبیر وسیع است چه لزومى دارد انسان جملهاى را به کار برد که قابل تحریف و سخریه دشمن باشد. در مورد عزاداری نیز وضع چنین است، هنگامی که میتوان به روشهای صحیح و مناسبی که چنین آثار منفی در پی نداشته باشد عزاداری نمود چه لزومی دارد بر اعمالی تکیه کنیم که برای خودِ ما مسلمانان نیز جنبهی توجیهپذیری ندارد چه برسد به کفار، که حتماً آن را عملی خرافی و جاهلانه میپندارند.
با این وجود، دشمنان اسلام از رفتار عدهی قلیلی از شیعیان بهره کافی را در جهت انحراف افکار جهانیان برده اند به گونه ای که در شبکه های ماهواره ای و ضداسلامی در جهان، تولیدات زیادی بر علیه اسلام و مسلمین با استناد به صحنههای قمهزنی ساخته شده و سعی در ترسیم چهرهای خشن و زشت از اسلام گردیده است که نمونهی آن فیلمی بود که چند سال پیش توسط بیبیسی، بنام «شمشیراسلام» تهیه و پخش گردید؛ و دشمنان اسلام در آن با استفاده از موضوعاتی چون قمهزنی، خشونت و نمادهای دینی ِتحریف شده، سعی در مُشَوَه نشان دادن دین اسلام و به خصوص بدبینی افکار عمومی نسبت به مصلح جهانی حضرت مهدی(عج) و حکومت ایشان داشتند.
همچنان که یکی از آخرین نمونه های این تبلیغات سوء را در فیلم معروف «فتنه» شاهد بودیم که در صحنههایی از این فیلم، قمه زدن به کودکان شیعه عراقی توسط مادرانشان در کناراعدام زنی افغانی توسط طالبان قرار داده شده بود.
همچنین نمونهای دیگر نیز فیلمی به نام «ترور شیعی» بود که از تلویزیون فلوریدای آمریکا پخش شد و در آن شیعیان به گونهای معرفی شده بودند که به چیزی جز قتل و خونریزی فکر نمیکنند و هنگامی که به دشمنی دست نمییابند، با شمشیر به خود حمله میکنند. در پایان این برنامه نیز برای اثبات این ادعاها تصویرهایی از قمهزنی در روز عاشورا پخش گردید. همچنین فیلمهای محاصره، ساوایور و.... که در این راستا تهیه و توزیع جهانی شده است. که قطعاً اثرات منفی خود را بر اذهان جهانیان بر جای گذاشته است. همچنانکه در آینده نیز در مناسبتهای مذهبیِ مسلمانان، خبرنگاران رسانههای غربی، منتظرند تا چنین سوژههایی را شکار کرده، خوراک تبلیغی مناسبی را برای اربابان خود فراهم کنند.
علاوه بر این، همزمان با پخش تصاویر و صحنههای قمه زنی، تیغ زنی و مشتقات آن، در این شبکهها، آنها اقدام به برگزاری میزگردهای تحلیلی نموده و با درخواست از مردم دنیا برای اعلام نظرات خود به صورت تلفنی و پخش آنها، در راستای مذمت شیعه و تشویش اذهان جهانیان اقدام مینمایند.
در چنین شرایطی اگر کسی از فقهایی که فتوا به حرمت قمهزنی دادهاند نیز تقلید نکند و دلائلی که برای حرمت قمه زنی گفته شده است را نیز نپذیرد، باز هم اجتناب از این اعمال لازم است؛ زیرا این اعمال در شرایط کنونی بر خلاف مصالح عامهی اسلام و تشیع بوده و باعث وهن و تضعیف دین اسلام در نگاه دیگران خواهد شد.
دقت به این موضوع مهم ضروری است که فتوای بسیاری از علمای پیشین بر جواز قمه زنی، مبنی بر موضوع ضرر وارد آوردن آن به بدن بوده است و این عدّه از فقهاء در بررسی حکم قمهزنی، فتوی به جواز آن- تا زمانی که موجب ضرر جدی بر بدن نشود- مینمودند؛ این در حالی بوده است که در آن زمان وسائل ارتباط جمعی و پخش سریع اخبار و وقایع، به صورت کنونی وجود نداشت تا بحث وهن مذهب بودن قمهزنی نیز به این صورت مطرح شود و از همین رو این فقها در فتواهای خویش اصلا به این موضوع اشارهای نداشتهاند؛ ولی در زمان حاضر و با به وجود آمدن وسائل ارتباطی و پخش سریع اخبار، بحث وهن مذهب بودن قمهزنی تشدید گردیده است؛ به صورتی که اصولا موضوع جدیدی پیرامون قمه زنی به وجود آمده است. پس اگرچه در بعضى از زمانها ممکن بود- به علّت محدودیتهای اطلاع رسانی- موضوع وهن مذهب بودن قمهزنی مطرح نباشد؛ ولى در زمان ما، اوضاع به گونهای است که حتى اگر مراسم قمهزنى در بعضى از جایگاههاى خلوت هم برگزار شود، فیلم ویدئویى آن – توسط دوست نادان یا دشمن مکار- در اختیار جهانیان قرار گرفته و موجبات بدبینی مردم به اسلام و تضعیف مذهب شیعه را فراهم خواهد ساخت. از تأثیر مکان و زمان نباید غافل باشیم. اگر پنجاه سال قبل مرجع تقلیدى قمهزنى را – بدان علت که ضرر جدی بر بدن نیست- جایز شمرده، دلیل نمىشود که الآن نیز جایز باشد. ما تأثیر زمان و مکان را در احکام قبول نداریم، ولى در موضوعات قبول داریم که زمان و مکان باعث تغییر موضوع مىشود. خلاصه کلام، آن که امروز اگرچه قمه زنی به صورتی انجام شود که ضرری جدّی و به فرمایش فقها «مُعْتَّدٌ بِه» برای بدن نداشته باشد؛ ولی ضرری که به پیکره اسلام و به خصوص شیعه وارد میشود ضرری جدّی و «مُعْتَّدٌ بِه» است؛ و به فرمایش دیده بان انقلاب:
«آنچه از قول مراجع سلف، رحمت الله علیهم، نقل شده است، بیش از این نیست که اگر این کار ضرر معتنى به ندارد، جایز است. آیا سبک کردن شیعه در افکار جهانیان ضرر معتنى به نیست؟ آیا مخدوش کردن محبت و عشق شیعیان به خاندان مظلوم پیامبر، صلی الله علیه وآله، و به خصوص شیفتگى بىحد و حصر آنان به سالار شهیدان، علیهالسلام، را بد جلوه دادن ضرر نیست؟ کدام ضرر از این بالاتر است. اگر قمه زدن به صورت عملى انفرادى در خانههاى در بسته انجام مىگرفت، ضررى که ملاک حرمت است فقط ضرر جسمى بود؛ وقتى این کار على رُؤسالاشهاد و در مقابل دوربینها و چشمهاى دشمنان و بیگانگان بلکه در مقابل چشم جوانان خودمان انجام مىگیرد، آن وقت دیگر ضررى که باید معیار حرمت باشد فقط ضرر جسمى و فردى نیست، بلکه مضرات بزرگ تبلیغى که با آبروى اسلام و شیعه سر و کار دارد نیز باید مورد توجه باشد.»
از سوئی دیگر باید به این نکته مهم توجه داشت کهقمه بر سر زدن، تیغ بر پشت زدن، سوراخ کردن گوشت و قفل و وزنه آویزان کردن، در آتش رفتن، و مانند اینها، هر چند موجب اضرار به نفس نباشد و وهن دین تلقی نشود، اساساً عزاداری نیست. عزاداری، در همه جای دنیا و در میان همه اقوام، زانوی غم در بغل گرفتن است و سیاه پوشیدن و گریستن و بیتابی کردن و احیاناً بر سر و سینه زدن. عرف دنیا گواهی میدهد که عزاداری بدین گونه است؛ حتی عرف مسلمانان. هیچ گاه کسی در مرگ عزیزترینش، قمه یا شمشیر بر سر نمیزند؛ قفل بر گوشت بدنش فرو نکرده و یا خود را در آتش نمیاندازد.اگر در این مسائل، به تعبیر فقها، عرفْ معیار است، هیچ گاه عرفْ اینها را نشانه عزاداری نمیداند.البته این معنی مورد توجه فقهاء عظیم الشأن شیعه نیز بوده است از همین رو بسیاری از آن بزرگان ضمن بدعت دانستن قمه زنی، انجام آن را به عنوان عزاداری غیرقابل قبول دانستهاند؛ چنانکه بزرگ مرجع جهان تشیع آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی در فتوای مشهور خویش -که بسیاری از بزرگان همچون آیت الله العظمی بهجت وجود آن را تأیید کردهاند- قمه زنی را عملی حرام و غیرشرعى دانسته اند.
با این حال متأسفانه امروز شاهد ترویج اعمال دیگری به تَبَعِ قمه زنی هستیم که هر انسانی را به شگفت وا میدارد، اعمالی همچون: سوراخ کردن گوشت و قفل و وزنه آویزان کردن، روی شیشه غلتیدن، تیغ بر پشت زدن، روی خار دویدن، در آتش رفتن، و مانند اینها، اعمال دیگری هستند که امروز به دنبال قمه زنی و به عنوان عزاداری توسط عدهای قلیل ترویج میگردند. اگر از همه آنچه در مورد حرمت قمه زنی گفته شد، بگذریم و بر این مطلب که قمه زنی مصداق عزاداری نیست نیز توجهی نداشته باشیم محققا این اعمال نزد هیچ انسان عاقلی توجیهی نداشته و ندارد.
متأسفانه امروز این تصاویر و فیلمها دستآویزهائی برای دور نگاه داشتن ملتهای مسلمان از حقیقت رسالت رسول الله، صلیالله علیه وآله، است؛ این تصاویر دستآویزهائی است برای قتل شیعیان عراق، پاکستان ودیگر کشورهای اسلامی؛ یک استشهادی وهابی با این تصاویر روزانه دهها شیعه میکشد، خود را فریب ندهیم، ما در مقابل اعمال خود مسئولیم و بیتفاوتی نسبت به اثرات این مراسم، قطعا عقاب اخروی خواهد داشت.
پس چه شایسته است که فرمایش امام صادق علیهالسلام را با گوشِ جان بشنویم که فرمودند: «یَا مَعْشَرَ الشِّیعَةِ إِنَّکُمْ قَدْ نُسِبْتُمْ إِلَیْنَا کُونُوا لَنَا زَیْناً وَ لَا تَکُونُوا عَلَیْنَا شَیْناً؛ ای گروه شیعه! شما به ما منسوب هستید، برای ما زینت باشید، مایه ننگ و عار ما نباشید.» لبیک گفته و آن گونه باشیم که اهل بیت علیهمالسلام خواسته اند یعنی حدی که دیگر مسلمانان دنبالهرو شیعه شوند.
نکته مهم دیگری که باید در پایان به آن توجه داشت آن که مقام معظم رهبری علاوه بر فتوای فقهیشان مبنی بر حرمت قمهزنی در هرجا و هر شرایطی، حکم به ممنوعیت قمهزدن علنى نمودهاند؛ و در مواردی که ولی فقیه به موردی حکم کند برای کلیهی مکلفین حتی کسانی که از ایشان تقلید نمیکنند واجب است از حکم ولی فقیه اطاعت کنند. ایشان در قسمتی از جواب نامه امام جمعه اردبیل مبنى بر اعلام تبعیت مردم اردبیل از نصایح و رهنمودهاى رهبر انقلاب در مسأله عزادارى فرمودند: «امروز این ضرر بسیار بزرگ و شکننده است؛ و لذا قمهزدن علنى و همراه با تظاهر، حرام و ممنوع است.»
البته همانگونه که اشاره شد ایشان در مورد قمه زنی فرمودهاند: در هیچ حالت جایز نیست.
پس اگر حتی مرجع تقلید کسی اجازه انجام قمه زنی را نیز داده باشد، شایسته است چنین کسی از انجام علنی قمه زنی خودداری کند زیرا رهبری در این باره حکم نموده اند.
در همین راستا علمای دین، اندیشمندان مذهبی و نگهبانان عظمت و عزت اهل بیت، علیهم السلام، وظیفهای بزرگ بر عهده دارند. به نظر میرسد که هم اکنون وظیفهی اصلی با علما و مراجع است تا با شجاعت و درایت به روشنگری در این باره پرداخته و عده ی قلیلی از شیعیان که مرتکب این گونه اعمال می شوند را نهی و توجیه نمایند؛ در این صورت است که ما میتوانیم با دور اندیشی و قدرت، در مقابل دشمنان اسلام بایستیم و فرصت را از آنها که دنبال آبِ گلآلود میگردند، سلب کنیم و همزمان به توضیح صورت حقیقی اسلام بپردازیم و چه زیباست این سخن امام رضا علیه السلام که فرمودند: رحمت خدا بر آن بندهای که ما را نزد مردم محبوب گرداند و منفور آنان نکند. بخدا قسم، اگر محاسن سخن ما را روایت میکردند، ارجمندتر بودند و هیچ کس نمیتوانست به آنها وصلهای بزند.
کلمات کلیدی:
اولا جریان اصل برائت در هنگامی جاری است که این عمل(قمه زنی) را بدون نسبت دادن آن به شرع مقدس اسلام – در نظر بگیریم (یعنی به عنوان عملی غیر منتسب به شرع که تنها منجر ضرر به نفس میشود) که در این صورت نیز به نظر ما این عمل تحتِ شمول ادله عقلی و نقلی حرمت ضرر به نفس قرار میگیرد و در این هنگام دلیلی برای جاری کردن اصل برائت وجود ندارد زیرا همانگونه که فقها گفته اند برائت در جایی که فقدان دلیل باشد و ما در اینجا دلیل داریم. شیخ انصارى- قدس سرّه- در رسالة نفی ضرر میفرماید: «از دلایل عقلى و نقلى استفاده مىشود که ضرر زدن به نفس حرام است».(رک: رساله نفی ضرر، ص21)
همچنانکه عمومات لا ضرر همانگونه که در جاى خودش ثابت شده، بر ادلّه اجتهادی دیگر حاکم است چه برسد به اصول عملیه.
البته بحث حرمت ضرر به نفس دارای مباحث و مناقشات بسیاری که این مختصر جای پرداختن به آنها نیست.
ثانیا در مورد قسمت دوم باید گفت هر فعل و شیئی دارای تعریف و محدودهی مشخصی است تا با افعال و امور دیگر اشتباه نگردد. که این تعریف و محدوده یا از ناحیهی شرع مقدّس معین شده و یا - در جایی که از طرف شرع و دین تعریفی وجود ندارد- عقل و عرف باید برای آن محدوده و حدّی معین کند. در مورد عزاداری نیز باید تعریف و محدودهی آن به وسیله شرع و یا عرف مشخص گردد. در غیر این صورت عزاداری ضابطهی خاصی نخواهد داشت و ممکن است بسیاری از اعمال خلاف شرع یا مخالف با فلسفه وجودی عزاداری وارد آن شوند. به صورتی که حتی میتوان خودکشی را که هم عقل و هم دین آن را حرام و گناه بزرگی میدانند یک نوع عزاداری دانست و آن را جایز و یا مستحب فرض نمود.
اما در مورد عزاداری باید گفت مهمترین و شاید تنها مصداقی که در روایات بر آن توصیه و تأکید بسیاری رفته است بیان مصائب و گریه برای حضرت سید الشهداء، علیهالسلام، است.
علاوه بر این عزاداری در نزد عرف نیز در همه جای دنیا و در میان همه اقوام، عبارت است از زانوی غم در بغل گرفتن است و سیاه پوشیدن و گریستن و بیتابی کردن و احیاناً بر سر و سینه زدن. عرف دنیا گواهی میدهد که عزاداری بدین گونه است؛ حتی عرف مسلمانان. هیچ گاه کسی در مرگ عزیزترینش، چاقو برنمیدارد و بر سر نمیزند؛ و یا قفل بر گوشت بدنش فرو نمیکند و خود را در آتش نمیاندازد.
قمه بر سر زدن، تیغ بر پشت زدن، سوراخ کردن گوشت و قفل و وزنه آویزان کردن، در آتش رفتن، و مانند اینها، هر چند موجب اضرار به نفس نباشد و وهن دین تلقی نشود، اساساً عزاداری نیست. اگر در این مسائل، به تعبیر فقها، عرفْ معیار است، هیچ گاه عرفْ اینها را نشانه عزاداری نمیداند. شاهد اینکه هیچ کس در سوگ عزیزانش چنین نمیکند.
پس اساسا اگر ما اعتقاد به حرمت اضرار به نفس نداشته باشیم و یا قمه زنی را به عنوان عملی که موجب ضرر زدن به بدن می شود قلمداد نکنیم باز باید با این معیار آن را مورد سنجش قرار داد که آیا این عمل، عزاداری قلمداد میشود یا نه.
به هر حال باز تاکید می کنیم قمه زنی و اعمالی مانند آن، حتی اگر موجب اضرار به نفس و وهن دین نباشد، اساساً مصداق عزاداری نیست و عرف، آن را عزاداری نمیداند و کسی در عزای هیچ عزیزی چنین نمیکند. پس اگر این اعمال هیچ اشکال شرعی ای نداشته باشد، این اشکال بر آن وارد است که مصداق عزاداری نیست. اولاً باید ثابت شود که قمه زنی گونه ای از عزاداری است، و آنگاه از جواز یا عدم جواز آن سخن گفت.
ممکن است گفته شود که امام حسین، علیهالسلام، از هر عزیزی، عزیزتر است و عزایش، سنگینتر. میگویم آری؛ و اضافه میکنیم که «چه نسبت خاک را با عالَم پاک؟» تصدیق میکنیم که مرگ هیچ عزیزی را با مرگ خونبار آن حضرت قیاس نتوان کرد. اگر در سوگ آن حضرت، نه قمه بر سر، که دنیا را هم بر سر بکوبیم، کم است. اما باید نگریست که این کار، عزاداری است یا نه.
البته این معنی مورد توجه فقهاء عظیم الشأن شیعه نیز بوده است از همین رو تعدادی از آن بزرگان ضمن بدعت دانستن قمه زنی، انجام آن را به عنوان عزاداری غیرقابل قبول دانستهاند؛ همچنانکه بزرگ مرجع جهان تشیع آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی در فتوای مشهور خویش میفرمایند: «بکاربردن شمشیرها(= قمهزنی) و زنجیرها و طبلها و بوقها و کارهایى مانند این امور که امروزه در دستههاى عزادارى و در روز عاشورا معمول است همه حرام و غیرشرعى است.»که این فتوی علاوه بر مدارک تاریخی آن، مورد شهادت مرحوم آیت الله بهجت نیز می باشد. (برای اطلاع از فتوای سایر مراجع در این باره نگاه شود به: کتاب بنده حقیر«قمه زنی سنت یابدعت؟» به طور مثال آیت الله العظمی تبریزی در پاسخ به سؤالی می فرمایند: بسمه تعالی: دخول التطبیر فی قضیة الجزع علی سیدالشهداء، علیهالسلام، و اهل بیته و اصحابه سلاماللهعلیهم غیر محرز فینبغی للمؤمنین اختیار ما هو محرز کالبکاء و اللطم علی الصدور و اقامة المواکب و اخراجها الی الاماکن العامة بقدر الامکان للعزاء وفقکم الله لخدمة اهلالبیت، علیهمالسلام، و جزاکم الله خیرا فی الدنیا و الاخره والله الموفق«دستخط ایشان را می توانید در همانجا مشاهده کنید.»؛ یعنی: داخل بودن قمهزنی در عزاداری سید الشهداء، علیهالسلام، و اهلبیت و اصحاب ایشان، سلام الله علیهم، ثابت نیست، پس بر همهی مؤمنین لازم است که آنچه را که به عنوان گونهای عزاداری محرز و ثابت است اختیار نمایند؛ همچون گریه نمودن و سینهزنی و برپا نمودن دستههای عزاداری و حرکت آن - تا حد امکان- به سوی امکان عمومی برای عزاداری، خداوند شما را در خدمت به اهلبیت، علیهمالسلام، موفق دارد و جزای خیر در دنیا و آخرت بدان دهد.)
کلمات کلیدی: